پیرمرد آنقدرها صاف و صمیمی بود که پس از هفتاد سال ، از روی عکس سیاه و سفید روتوش نشده اش نیز می توان صداقتش را به وضوح مشاهده کرد.
پالتوی ماهوت قهوه ای ، کلاه سـاده قزاقی ، پیراهن خاکستری بی یقه ، که دگمه هایش را تا انتها بســته ، و لبخندی بســــیار بی ریا و دلنشین ، که بر لبان درشــــــت ولی زیبایش نشسته اگر نتواناز این مشخصات ، ســـــادگیش را تشخیص داد ، ایستادنی بســــیار استوار که قامت موزونش را بسی کشیده تر نشان می دهد ، حتما ثابت می کند که این مرد ، درست به اندازه نیازش ، بخود میرسد و بیش از توانش ، به امورات شهرداری ، می پردازد.
این شهردار نجیب که گل سر سبد ، شـــهرداران جهان است و من مطمئنم که اگر ویکتور هوگو ، می دانسـت که پس از او ، در شهر زنجان شهرداری اینچنین ظهور خواهد کــــرد متاب بینوایان را به وی تقدیم می کرد . اگر پیرمردان حسرت دوران جوانی خود را می خورند و از ایام دوران ماضــــی ، و محیت ها و صداقت های بی ریای آن روزگار ، به نیکی یاد میکنند ، مرحون خدمات چنین انسانهائیست.
مرحوم حاج علی اکبر توفیقی در سال 1251 ه.ش در شــــهر زنجان چشم به جهان گشود . دوران کودکــی و نوجوانی او در زادگاهش و دروس متداول زمان خود را در همین ایام در مکتبخانه های شهر فرا گرفت.
در سنین جوانی برای کار عازم باکو شده و در معدن زغال ســـــنگ آن منطقه مشــــغول کار گردید و اسـتعداد برنامه ریزی و نیز دوراندیشی او باعث شد تا با حقوق ماهی سه ریال در باکو صاحب امکانات بسیار شود . ولی بعد از مدتـــی در زمان قدرت یافتن بولشـــویکها از باکو اخراج و قبل از عزیمت به ایران به قصد زیارت عتبات عالیات راهی کربلا شده و پس از زیارت به وطن بازگشت.
در حدود سال 1300 ه.ش در زمان احمد شـــــاه قاجار به عنوان رییس بلدیه ی زنجان (شــــهرداری آن زمان ) مشغول بکار شد.
آثار و خدمات ارزنده آن مرحوم در مدت تصدی این پســــت به شهر زنجان برای چند نسل پیش مایه هی رفاه و آسایش و برای نسل امروز و آیندگان مجالی برای تامل در فرهنگ بومی شــــهر به شـــــمار می رود. مرحـــوم توفیقی در زمان غائله آذربایجان 28 آبانماه 1324 ه.ش توســـط عمال حزب توده دستگیر و به مدت سه ماه در اسارت حزب توده می ماند . همزمان با آزادی ایشان مردم شـــهر به خیابانها ریخته و با قربانی کردن گوسفند به استقبال شهردار محبوب خود میروند . همین امر موجب وحشـــــت حزب شده و 24 ساعت بعد از آزادی به منزل ایشان هجوم آورده چون وی رت نمی یابند دو تن از فرزندانش را به نامهای مخـتار و احمد گروگان میگیرند ، وقتی آن مرحوم از ماجرا اطلاع می یابد خود را معرفی و پس از یک ماه اســـارت ، سرانجام در عصر روز چهار شنبه 29 اسفند 1324 در محل کارخانه کبریت زنجان به همراه سه نفر دیگر به دسـت توده ای ها به شهادت می رسند.
مرحوم توفیقی در دوره یک ماهه اسارت خود یک مســـیحی هم بندش به نام ادوارد را که تحــــت تاثیر حالات و منش و تبلیغات ایشان قرار گرفته بود مســــلمان نموده و به علی تغییر نام داد ، که او نیز به همراه مرحــــــوم توفیقی به شهادت رسید . مردم شهر پیکر مطهر آن بزرگوار را چنانکه در شــــا’ن او بود تشییع کرده و در محل قبرستان بالا و بنا به وصیت او در کنار علی "ادوارد" به خاک سـپردند : زنده یاد حاج علی اکبر توفیقی دارای دو پسر به نامهای مرحوم احمد و مرحوم مخــــــتار و یک دختر به نام مرحومه زیبنده بودند که این مرحوم خود بانی خیر بوده و حمام و مسجد روستای پنبه جوق را بنا کرد:
خدمات مرحوم حاج علی اکبر توفیقی :
آن مرحوم خدمات ارزنده ای در شهر انجام داده اند.
بسیاری از آنها اینک از بین رفته اند و برخی نیز علی رغم تغییر کاربری همچنان پابرجایند تا تعهد ، دلســــوزی و نوعدوستی آن مرد بزرگ را برای نسلها شهادت دهند.
از جمله آثار باقی مانده موجود میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1. احداث اولین مدرسه در محله سرچشـــــمه زنجان که به مدرسه ی توفیق مشـــــهور است. بنای قدیمـــی مدرسه در سال 56 تخریب و نوسازی شد .
2. احداث بنای رختشویخانه که در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده .
3. اجرای سد خاکی تهم رود .
4. احداث بنای دباغ خانه در قسمت شمالی خیابان خیام .
5. بنای مسجد غریبیه در محله ی میدان توفیقی که به دلیل اجرای طرح خیابان خواجه نصیر ، آن میدان و بنای قدیمی مسجد متاسفانه تخریب و مسجد جدیدی به جای آن احداث گردید :
6. احداث بنای کشتارگاه زنجان که در حال حاضـــــر با اضافه نمودن به زیربنا به عنوان اداره ی میراث فرهنگـی مورد استفاده قرار میگیرد.
7. کشف نخستین معدن مس منطقه در بایچه باغ زنجان