*بخش اول
*از این پس گزارش بازار زنجان را پنج شنبه ها در این سایت بخوانید
الهه اسرافيلي- قدم زدن در بازار زنجان به سفري مي ماند 235 ساله در ميان تمام روزهاي خوش و ناخوش قجري، مردمان سرزميني كه دلشان آن دورها، به قرص ناني و پاتيل آبگوشتي خوش بود آنهم اگر گوشتي گيرشان مي آمد چرا كه زمان قحطي بزرگ دوران احمد شاه را هم از سر گذرانده بودند.
حرمت نان و نمك نگه مي داشتند. دنگ دنگ دراي اشتران برايشان نويد سر رسيدن كارواني تازه از بلاد خمسه و اردبيل بود و كلاه هايشان سفت و سخت بر سرشان استوار! سربلند و سرافزار كه رزق و روزي حلال به خانه مي برند.
در اين سفر هر جا نوايي داشت. موسيقي بازار را گويي موقع ساخت برايش تنظيم كرده بودند. راسته آهنگر ها صداي پتك بود ، دو ضرب. تق! تق! تق! تق! و صداي خاموش شدن خشم آهن گذاخته در آب. اصلا انگار از اول هم قرار بود يكي آب روي آتش باشد تا هميشه صلح پا برجا بماند زير سقف اين دالان دو كيلومتري.
اما ميدان ميوه فروش ها نواي زندگي داشت. به وقت تابستان صداي بلند سبزي فروش ها، هندوانه فروش ها و خربزه فروش ها با صداي بلند شاگرداني كه براي اين كار استخدام مي شدند باعث مي شد همهمه اي عظيم به راه بيافتد. هر كسي به سهم خود از مشتري قانع بود و آنها كه دستشان سبك بود، صبح به صبح دشت ناچيزي به همسايه هاي خود مي دادند تا كار و بار آنها هم آنروز سكه شود.
همينطور گاري و قاطر و الاغ بود كه بار مي آورد .زنان چادر چاقچقور به سر، پشت سر شوهرانشان راه مي رفتند ، رسم بود كه زنان دوشادوش همسرانش راه نمي رفتند و هميشه قدمي عقب تر بودند هر چند اين احترام بخاطر جبر زمانه بود وگرنه چه شعرها و روايات و حكايت ها از زنان قدرتمند ايراني نقل شده است. آنها كه به تنهايي خريد آمده بودند گاهي روبنده را بالا مي زدند تا خوب ببيند جنسي كه مي خواهند بخرند.
اما فرش فروش ها عوالم خودش را داشت. حاجي هاي حجره دار در سكوت چرتكه مي انداختند و فقط صداي خورردن مهره هاي چوبي به هم، آنهم با صلابت و قدرت شنيده مي شد. گاهي هم حساب كه به انتها مي رسيد چرتكه را بلند مي كردند و صداي روي هم ريختن مهره ها به گوش مي رسيد. فرش ها را شاگردها روي هم مي انداختند و مردان وارسي مي كردند كه كدامشان به مهمانخانه مي آيد و كدامش به اندروني زنانه!
و بدين ترتيب هر راسته، هر دالان، هر ميدان ، گرمابه ها و مساجدش و هر سرا و كاروانسرا رسالتي داشت با موسيقي مخصوص به خود. بازاري كه طي 8 سال ساخته شد تا اكنون، در سال 1398 هجري شمسي برابر با 1440 هجري قمري عنوان طولاني ترين بازار سرپوشيده ايران را داشته باشد. بازاري كه 2777 قدم بايد برداريد تا از ابتداي آن به انتهايش برسيدد.
بازار زنجان، طولاني ترين بازار سرپوشيده ايران
طبق اسناد و متون تاریخی به سال 1205 هجری قمری در دوران حکومت آقامحمد خان قاجار ساخت بازار زنجان آغاز مي شود و به سال 1213هجری قمری مقارن حکومت فتحعلی شاه قاجار به اتمام مي رسد. در دوره های بعد نیز به بنای آن افزوده مي شود با ساخت چندین سرا، مسجد، گرمابه و… .
مجموعه تاریخی بازار زنجان در قلب بافت قدیمی که روزگاری مشرف به دروازه قلتوق ،دروازه جنوبی شهر بود قرار دارد، این بازار که طولاني ترين بازار ایران است از سوی غرب و شرق گسترده شده و به همين خاطر به بخش بازار پائین و بازار بالا تقسیم و نامگذاری شده است.
استاد محمد كريم پيرنيا، در كتاب "آشنايي با معماري اسلامي ايراني" در بخش چرايي احداث بازارهاي ايران، از بازار زنجان بعنوان طولاني ترين بازار سرپوشيده ايران نام مي برد كه بخاطر سرماي زياد و طولاني شهر احداث شده است.
مجموعه بازار بالا مشتمل بر بازار قیصریه، بازار بزازها، حجت الاسلام، امامزاده و عبد العلی بیگ است. این مجموعه از نظر تولید و عرضه کالا و خدمات جنبی وابسته، بسیار غنی و مهمترین مرکز اقتصادی و تجاری شهر محسوب می شده است.
چه شد كه بازار زنجان ساخته شد
اگر چه تشخیص نحوه تشکیل بازار زنجان بدرستی و با دقت زیاد میسر نیست اما بیان مورخین و همچنین چگونگی قرار گیری اجزا گوناگون آن در کنار یکدیگر تا حدود زیادی روشنگر شکل گیری و رشد و توسعه این بازار می باشد.
بازار زنجان با توجه به قرار گیری زنجان در مسیر راههای تجارتی شرق – غرب، در امتداد مسیر قزوین – تبریز ایجاد شده و متصل کننده دروازه قزوین به دروازه تبریز می باشد. از سوی دیگر ارتباط بسیار قوی زنجان با مناطق مرکزی از طریق کردستان و همینطور نیاز روستائیان اطراف بویژه در بخش های جنوبی منطقه زنجان در استفاده از مسیر ارتباطی عمده شرق – غرب ، وجود پل میر بها الدین موئد این مطلب است که ارتباط مناطق جنوبی این ناحیه با زنجان از طریق این پل . راهی که از آن به شهر و بالتبع به بازار منتهی میشود بوده است . بنا براین میتوان نتیجه گرفت که نطفه اولیه تشکیل بازار را باید در محل تلاقی این دو راه عمده جستجو کرد .
بررسی نقشه بازار و شهر زنجان نشان میدهد که این نقطه تلاقی ، در محل برخورد کوچه حمام میر بها الدین با راسته بازار است . و حمام میر بها، مسجد میرزائی و منازل مسکونی با ارزشی که در این بخش وجود دارند این نظر را تقویت می کنند . بطور قطع نزدیکی این هسته به میدان ورکچی ها در سمت غرب آن، که با توجه به چگونگی شکل گیری شهر و نقشی که اینگونه میادین در شهر ها و بازار ها داشته اند یکی دیگر از دلایل اثبات این مدعاست .
مطالعه موقعیت شهر و حصار آن و وضعیت فعلی بازار بیانگر این مطلب است که رشد بازار، در مراحل بعدی به سمت شرق بوده و بخش شرقی بازار زنجان متاخر تر از بخش غربی آن است چرا که حصار شهر در بخش غربی ، در حوالی خیابان اصغریه بوده و این امر امکان تصور رشد بازار در خارج شهر را منتفی می سازد .
و بازار زنجان روز به روز بزرگ مي شود و در اين دالان گذر عمر راسته ها ، سراها ، میادین ، تیمچه ها ، بازار ها ، دالانها ، مساجد ، حمام ها ، تکیه ها و سایر عناصر به آن افزود مي شود تا جائیکه امروزه با رقمی معادل یکهزار باب مغازه و در حدود پنحاه نوع مشاغل مختلف ، نقش مهمی در سطح شهر و منطقه دارد .
بازار زنجان پس از گذر سالها همچنان زنده، پويا و فعال است و به همت مردمانش برقرار و بردوام خواهد ماند تا آيندگان نيز ميراث نياكانشان را ببينند.