یکشنبه 02 دی 1403
 
 زنجان در یک نگاه

 

شهری در شمالغرب ایران، نامش زنجان، معروف است به شهر جهانی ملیله، شهر چاقو، مس و شهر چارُق. ربطی به زن ندارد منتهی نصف جمعیتش را زنان تشکیل داده اند. پسوند نامش با ورود اسلام جان گرفت چراکه زندیگان بود و زنجان شد. با اهل زَند پیوندش می‌دهند، گروهی که اهل کتاب زند بودند و افکار اوستایی داشتند. اما امروزه افکارشان از جنس اشراق است، به دنبال کشف و شهودند. از تفکرات و فعالیت‌های اقتصادی نیز غافل نبوده اولین بار چاو را چاپ و منتشر کردند. گرچه منسوب به شاه‌اند و شهرشان شهین خوانده می‌شد ولی شاهی نداشتند اما شهریاری بزرگ داشتند. در صدارت بی بهره نبودند و صدرالدین احمد خالدی زنجانی داشتند.
این شهر را خمسه نیز نامیده‌اند به واسطه‌ی پنج ایلی که اکثریت و شوکتی در منطقه داشتند.
علاوه بر زنجان شهرستانهای دیگری دارد که از ماه، نشان دارند و از دره‌های خرم تشکیل شده‌اند. خدا را بنده‌اند و با قیدار نبی عهد و پیمان بسته‌اند. آب را سد کرده – اوهر- مقدس می دارند و در صرفه جویی به کمال رعایت می کنند. زمانی پایتخت سلطانی داشتند، گنبدش هنوز بر آسمان سلطانیه استوار است. طارمش به عنوان سپهر زنجان است که همچو نگینی در زمین واقع شده. نهایتاً آبادیهای زرین‌ی دارد که ایجرودش خوانند. دریایی ندارد ولی شهر غواصان دریادل است. عملیات‌هایی موفقیت آمیز همچون والفجر هشت را غواصی کرده‌اند. رودخانه ای دارد قزل اوزن نام، که یکی از سرچشمه های آن کوههای زنجان است که از دریا کم ندارد و این استان را به بزرگترین دریاچه جهان وصل می کند.
مردمانش میزبانانی مهربان هستند، آنها خود را نزدیک شما می دانند. خیرانی که از سر مهر، مهرانه‌ دارند. در فیزیک خود را به ثبوت رسانده‌اند.
اهل انزوا نیستند، در شعر سر سوزن ذوقی دارند و منزوی‌ مسلک‌اند. مردانی دارند از جنس نمک، گنبدهایی آجری از نوع سلطانی، غاری دارند با نام کتله خور و قلعه ای بهستان نام. اگرچه سنت رختشویی قدیمی از بین رفته ولی موزه ای دارند به نام رختشویخانه که تداعی‌گر سنت‌های قدیمی رختشویی و نشان از گرامیداشت مقام زن در اجتماع. بی شک، در ارتباط با این معنا بوده است که چارق ساخته می شده و می شود. 
هنوز صدای چکش مسگرلر به گوش می‌رسد. همین است که شهر، روح و جان خود را در کالبد حفظ کرده است. چاقو می‌سازند برای تقسیم شادی و قربانی کردن قربانی در بزرگترین عید مسلمانان و دیگر جشن‌هایشان.
 طولانی ترین بازار ایران را دارند ولی در اثر سوءتدبیر رضاخانیان به دو قسمت باش بازار و کددیلر بازاری تقسیم شده است.
سیر و زیتون‌اش گذشتنی نیست که در طارم به عمل می آید. زردآلوی ماهنشان، سیب و انگور خرمدره و ابهر بی نظیر است، برنج حصار-مشمپا همتا ندارد، گردوی سهرود (قره قوش) ...
در سوغات، زنجان علاوه بر مس و چاقو، در ملیله بی رقیب است چراکه عیارش بالا بوده به همین دلیل زنجان به عنوان شهر ملی ملیله ثبت شد. پای پوشهای سنتی زنجان با نام چارق که میراثی از سلطانیه به یادگار مانده است در همین راستا تولید می گردد.
شهری با جشنواره های خوشمزه آش، غذای اکو-جاده ابریشم، زیتون، انگور، سیر، کباب ماهی، گیلاس و سیب، چراکه بخش بزرگی از جاذبه‌های گردشگری در غذا و  پذیرایی نهفته است.
 گرچه در جشن و شادی دستی بر آتش دارند ولی به وقت عزا و ماتم حق مطلب را ادا می کنند. به همت همین عزم و اراده‌ی آنهاست که شهرشان پایتخت شور و شعور حسینی نام گرفته عزاداری‌های حسینیه اعظم و زینبیه اعظم زنجان زبان زد بین‌المللی شده است.
اینجا ....... زنجان است.