با كشف بقاياي مومیاییهای طبيعي معروف به مردان نمكي در جريان بهرهبرداریهای تصادفي و كاوشهاي باستان شناسي، سؤالات بسيار زيادي در ارتباط با معدنکاران چهرآباد مطرح شد. اينكه مردان نمكي چه كساني بودند و در معدن نمك به چهکاری مشغول بودند مهمترین سؤالی بود كه ذهن پژوهشگران و علاقهمندان به تاريخ و باستان شناسي را به خود مشغول نموده بود. علاوه بر آن، دليل مرگ و موميايي شدن مردان نمكي، ريشه و منشأ جغرافيايي، تاريخ مرگ و مدفون شدن، سن و سال مومیاییها در زمان مرگ، ارتباط آنها با طبيعت و محوطههای پيرامون و سؤالات بي شمار ديگر كه مي بايست پژوهش هاي باستانشناسی پاسخي براي آنها پيدا مي كرد.
انجام مطالعات آزمايشگاهي و ادامه پژوهش هاي باستانشناسی در معدن نمك پس از كشف موميايي هاي نمكي، اطلاعات جالبتوجهی از معدن شگفتانگیز چهرآباد ارائه داد و به برخي از پرسشهاي مطرحشده نيز پاسخ داده شد. درنتیجه پژوهشهاي مشترك ايران و آلمان در معدن و نيز انجام مطالعات ميان رشته اي و كمك گرفتن از علوم ديگر مشخص شد كه موميايي هاي طبيعي معدن چهرآباد مربوط به دو دوره زماني متفاوت يعني دوره هخامنشي و دوره ساساني هستند.
شواهد باستانشناختي ثابت نمود كه مردان نمكي معدنكاراني بودند كه به دليل ريزش و تخريب معدن نمك کشتهشده و به دليل قرار گرفتن در محيطي پر از نمك بهصورت طبيعي مومیاییشده و بخشهایی از بدن آنها به همراه لباسها، ابزار و لوازم مربوط به معدنكاري سالم باقیمانده است. آزمايش كربن 14 نشان داد كه حادثهای كه منجر به مرگ معدن کاران دوره هخامنشي شده مربوط به حدود سالهاي 340 تا 305 پيش از ميلاد بوده و معدن کاران ساساني نيز طي دو حادثه جداگانه در سالهاي اوليه دوره ساساني يعني حدود 300 ميلادي و سالهاي متاخر اين دوران يعني حدود 500-650 ميلادي در معدن نمك کشتهشدهاند. با كمك مطالعات ميانرشتهاي مشخص شد كه مومياييها در زمان مرگ عموماً میانسال بودند اما يكي از موميايي هاي دوره هخامنشي نوجوان و حدود 16 سال سن داشته است. مطالعات دي ان اي نشان داد كه معدن کارانچهرآباد در هر دو دوره نسب خانوادگي با هم نداشتند و از نظر گروهبندیهای نژادي جزء تبارهاي ايراني - آسيايي هستند.
همچنين تحليل نتايج آزمايش ايزوتوپ كربن و نيتروژن انجامیافته بر مومیاییهای چهراباد نشان داد كه هیچیک از مردان نمكي از نظر قوميت بومي منطقه زنجان نبوده و متعلق به مکانهای ديگري از ايران بزرگ آن زمان بودند. اين بدان معني است كه يا معدن کاران از مكان ديگري براي استخراج و بردن نمك به چهراباد آمده بودند و يا اينكه از نظر تبار و قوميت به اقوام شمال شرق در دوره هخامنشي و شمال فلات مركزي در دوره ساساني تعلق داشتند. با توجه به ابهام موضوع ريشه و منشأ جغرافيايي مردان نمكي و سؤالات ديگري كه با اين بحث مرتبط هستند ازجمله محل زندگي دائمي يا فصلي مردان نمكي، چگونگي ارتباط با طبيعت پيرامون معدن، فصول استخراج نمك، چگونگي فروش يا تجارت نمك و سؤالاتی از اين دست موجب شد تا بخشي از مطالعات باستانشناسي معدن نمك در سالهاي اخير متوجه پاسخ به سؤالهای فوق باشد.
در اين راستا بررسي و شناسايي دوباره محدوده اطراف معدن نمك با دقت بيشتري انجام يافت تا شايد شواهدي از محل استقرار يا زندگي معدن کاران در پيرامون معدن به دست آيد. نتايج بررسي و شناسايي منجر به شناسايي حدود 20 محوطه باستاني از ادوار مختلف تاريخي گشت كه دو يا سه محوطه مربوط به دوره اشكاني- ساساني بود و تنها يك محوطه شواهدي از عصر آهن 3 و هخامنشي داشت. مابقي محوطههای نيز مربوط به دوره پیشازتاریخی يا اسلامي بودند. با توجه به دوره طولانیمدت استخراج نمك در معدن چهرآباد و احتمال ارتباط محوطههای شناساییشده با معدن چهراباد، تيم پژوهشي معدن نمك تصميم گرفت تا در محوطه هاي پيرامون معدن نيز مطالعاتي انجام داده تا شايد شواهد بيشتري از نحوه زندگي، معيشت و تجارت نمك در ادوار مختلف به دست آورد.
مطابق با نتايج مطالعات ايزوتوپ و بومي نبودن معدن کاران چهرآباد به نظر ميرسد معدن کاران هخامنشي و ساساني استقرارگاههاي موقت در منطقه داشته و با روستاها و استقرارهاي اطراف ارتباطي داشتند. اين موضوع بهخصوص در دوره ساساني باوجود استقرارهاي شناختهشده بيشتر قابلبررسی و تأمل است. بنابراين جهت روشن شدن موضوع و كسب اطلاعات بيشتر تصميم بر آن شد تا در برخي محوطه هاي همزمان با دوره هخامنشي و ساساني اطراف معدن نمك پژوهشهاي باستانشناسی انجام يابد.
در بررسي هاي انجامیافته در منطقه فقط يك محوطه در نزديكي روستاي رضاآباد بنام تپه كوزه چي شناسايي شد كه سفالهای سطحي آن نشان از دوره آهن 3 و هخامنشي داشت. بنابراین نخستين پژوهش تيم در محوطه هاي پيرامون معدن در تپه كوزهچي انجام يافت. شواهد سطحي پيش از كاوش در كوزه چي نشان مي داد آثار و لايه هاي تاريخي بر تپ هاي با بستر طبيعي انجامیافته و عمق لايه ها نمیبایست چندان زياد بوده باشد. گمانهزنی انجامیافته اطلاعات جالبتوجه بيشتري از محوطه یادشده به دست داد. بيشتر سفالهای مكشوفه از كاوش مربوط به بازه زماني عصر آهن 3 و هخامنشي بودند اما تا زمان انجام آزمايش كربن 14 نمیتوان با قطعيت از قدمت كوزه چي و يافته هاي آن صحبت كرد. گمانهزنی انجامیافته نشان داد كه تپه كوزه چي در مرحله نخست يك كارگاه صنعتي فلزكاري بوده است.
كشف بقاياي سازههاي حرارتي مربوط به ذوب فلز آهن و مقادير زيادي خاكستر در سرتاسر محدوده گمانهزنی شده حكايت از انجام فعاليتهاي فلزكاري كهن در كوزهچي دارد. كارگاههاي یادشده مستقيماً بر بستر طبيعي تپه قرارگرفته و احتمالاً محدوده آن سرتاسر تپه را شامل ميشده است. علاوه بر فاز صنعتي كوزه چي، در مراحل متأخرتر استقرار ضعيفي نيز در كوزه چي شناسايي شد كه نياز به مطالعات بیشتر در فصول آينده دارد. ازجمله كشفيات مهم كوزه چي بهجز سازه هاي حرارتي مربوط به فلزكاري، کشف یک تدفين انساني در بخشي از گمانههاي كاوش شده بود كه احتمالاً متعلق به فاز متفاخر بوده است.
با توجه به اينكه برنامه پژوهش در كوزه چي گمانهزنی و لایهنگاری تپه بود و كاوش گسترده در آن انجام نيافت، اما اطلاعات بهدستآمده بسيار جالبتوجه بود و احتمالاً ارتباط آن با معدن نمك بهعنوان محوطهاي جهت تهيه ابزارهاي معدنكاري دور از ذهن نيست. يقيناً پژوهشهاي باستانشناسي و مطالعات آزمايشگاهي در تپه كوزه چي در آينده نزديك اطلاعات ارزشمندي از اين محوطه صنعتي و چگونگي ارتباط احتمالي آن با معدن کاران چهراباد به دست خواهد داد.
ابوالفضل عالی ، دکتری باستانشناسی رییس گروه موزه ها و اموال منقول اداره کل میراث فرهنگی زنجان